اي کوه...
اي بلندترين در دنيا
زيباترين، با شکوه ترين رويا
روياهايم را تو زيبا کردي
گل من را تو بوجود آوردي
هميشه تو رو يا هايم مي بينم ...
تک شاخه گلي در نوک قله توست
با کلي تلاش ميرم به سويش تا او را بچينم
اما هميشه سنگ هايي مانع مي شوند
در رسيدن من به تو
نمي دانم چرا؟
آن ها سعي بر چيدن آن گل زيبا را ندارند!
پس چرا ...؟
مانع رسيدن من به آن مي شوند
از تو اي کوه مي پرسم
چرا؟
اما افسوس که تو هم جوابم را نمي دي
تارسيدن به آن گل...
تو را خواهش مي کنم!
اي کوه ...
نوشته شده در تاريخ 03/02/ 1388
نظرات شما عزیزان: